این حکایت تلخی وشیرینی زندگیه..ویه جور بازی ذهنی
چونکه قمر در عقربه! اگه اینجور نبود پس چه کسی وظیفه ی خطیر رنج کشیدن رو در این دنیا به دوش بکشه؟ رنج و نیستی یا همون فشار هستی به هر نوعش که شده بر ما سقوط می کنه و هر کسی اندازه خودش
... و باید این فشار را یه جوری مهار کرد... کار سختیه... ولی اصلا شدنیه؟این همه بازی توی یک دوره زندگی زیاده واقعا... روزگار غریبی شده;)
ارسال یک نظر
۳ نظر:
این حکایت تلخی وشیرینی زندگیه..ویه جور بازی ذهنی
چونکه قمر در عقربه! اگه اینجور نبود پس چه کسی وظیفه ی خطیر رنج کشیدن رو در این دنیا به دوش بکشه؟ رنج و نیستی یا همون فشار هستی به هر نوعش که شده بر ما سقوط می کنه و هر کسی اندازه خودش
... و باید این فشار را یه جوری مهار کرد... کار سختیه... ولی اصلا شدنیه؟
این همه بازی توی یک دوره زندگی زیاده واقعا... روزگار غریبی شده;)
ارسال یک نظر