۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

تصمیم مضاعف

تصمیم گرفته بودم که دفتر را تعطیل کنم، روزسه شنبه پیش از یک شرکت خوب بهم زنگ زدن که رزومه شما توی سایت Irantalent بود و اگر که مایلید همکاری داشته باشیم، راستش اون رزومه را اصلا یادم نبود که کی نوشته بودم و چی توش نوشته بودم، خلاصه قرار شد یک قرار حضوری داشته باشیم و این قرار برای روز چهارشنبه ساعت 5:15 فیکس شد.
شرکت توی خیابان میرداماد بود و چون می خواستم سر وقت آنجا باشم ساعت 4:30 از دفتر زدم بیرون ولی به یک ترافیک وحشتناک خوردم که به دلیل ریختن داربست های یک ساختمان در حال ساخت و یک کشته ایجاد شده بود، ساختمان شرکت را می دیدم ولی راه طولانی بود و ماشین ها حرکت نمی کردند، مجبور شدم از ماشین پیاده بشم و بقیه راه را پیاده برم، به ساختمان شرکت رسیدم و به نگهبانی گفتم با آقای ع. جلسه دارم و راهنماییم کردن به طبقه 11 سالن ...به  اسم سالن توجه نکردم، به طبقه 11 که رسیدم دیدم فقط تشکیل شده از سالنهای کنفرانس، سالنی که اسمش به نظرم آشناتر میامد را انتخاب کردم و منتظر نشستم تا آقای ع. آمد و مثل اینکه سالن را هم درست انتخاب کرده بودم... یکی دیگر از همکارانشان هم به ما ملحق شدند، جلسه ما حدود یک ساعت طول کشید، جوری شرکت را معرفی کردند که انگار من یک مشتری هستم و می خواهم از خدمات آن شرکت استفاده کنم، شرایط کاری را توضیح دادند، از محیط و مزایا تعریف کردند و اینکه در این شرایط هرچقدر هم وضعیت مملکت خراب بشه این شرکت جزو آخرین شرکت هایی که ممکنه تحت تاثیر قرار بگیره و خلاصه ریسکش کمه!
بسیار شرکت خوب و بزرگی هست، مزایایی که برای کارمندانشان قائلند خیلی خوبه و ... و... و ... یه مدت هم من صحبت کردم در مورد کارهایی که انجام دادم. نمونه کارها و رزومه را با ویدئو پروژکشن روی پرده دیدیم (فرصتی شد که من دوباره آن رزومه را هم ببینم) و در نهایت قرار شد بهشون خبر بدم، که تازه اگر من گفتم باشه، باید کلی امتحان ورودی و پذیرش و از اینجور چیزها را پشت سر بگذارم...
فکر می کردم مطمئنم که می خواهم دفتر رو تعطیل کنم ولی حالا که دارم به روزهای آخرش نزدیک می شوم و راجع به کار جدید و محیط جدید و برنامه های آینده فکر می کنم، با اینکه موقعیت جدیدی اومده سراغم ولی شک کردم که کار درست چیه؟
درست توی همین یکی دو هفته که گذشت هم مشتری جدید برای دفترم آمده و هم چندتا از قدیمی ها کار دادن، هم دوتا موقعیت شغلی برای دوباره کارمند شدن، حالا من موندم و یک تصمیم سخت که چه باید کرد؟؟؟
مجوز ارشاد را تمدید نمیکنم این را تقریبا مطمئنم... تنها چیزی که در حال حاضر مطمئنم همینه... 
تا فردا شب باید تصمیمم را راجع به اون شرکت بگیرم ...

پ.ن. از وقتی گفتم دوباره می خواهم عکاسی را شروع کنم دوربینم دست یکی از دوستان مونده و نتونستم عکس بگیرم، اصولا در هر موردی تصمیم می گیرم نمیشه!