۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

عکسهای من

دارم عکسهام را روی این آدرس آپ لود می کنم سعی می کنم قدیمی تر ها را امروز آپ لود کنم شاید یک انگیزه بشه که روزی حداقل یک عکس را بگیرم خیلی وقته تنبلی کردم و کم عکس گرفتم...

۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

پایان=شروع

همیشه تموم شدن بد نیست، می تونه یک شروع دیگه باشه نه اینکه می تونه ...همیشه هست ... همیشه یک پایان دنبالش یک آغازه و همیشه یک آغاز یک پایان هم داره، مهم اون نقطه شروع یا پایان نیست مهم اون مسیریه که آدم میره اون چیزاییه که توی اون مسیر یاد میگیره بعضی وقتها اون نقطه پایان درد آوره ولی وقتی می بینی اون مسیری که داری میری اشتباهه هر چقدر هم پایانش دردآور باشه باید دردش را تحمل کنی و مسیر را تغییر بدی، متاسفانه ذهن انسان جلوی تغییرات اساسی جبهه می گیره نمی دونم به خاطر عادت ذهنیه یا بخاطر اون نقشه هاییه که کشیده یا به خاطر ترس از اون درد در نقطه پایان، ولی اگر یک جور دیگه به اون پایان نگاه کنه که واقعا پایان نیست و یک آغازه شاید ترسش از اون درد بریزه شاید اصلا دردآور نباشه، نقطه پایان و آغاز فقط یک لحظه است، یک تصمیمه، یک سلام یا یک خدافظیه و اگه مطمئنی اون مسیر اشتباهه باید هرچه سریعتر مسیر را تغییر بدی.
روزی که می خواستم از شرکتی که کار می کردم استعفا بدم و کار خودم را شروع کنم خیلی ها گفتن نکن بمون سر اون کار ولی من کار خودم را کردم یک سال با یکی از دوستام کار کردم ولی خیلی خوب پیش نرفت و یک موقعیت شغلی دیگه پیش اومد و باز رفتم سر یک کار دیگه بعد از یکسال دوباره از اون کار اومدم بیرون و ایندفعه تصمیم جدی داشتم که دفتر خودم را داشته باشم در هر دو استعفا تقریبا همه می گفتن نه ... خب من یک کاری که تصمیم بگیرم بکنم می کنم خیلی حرف کسی رو گوش نمی کنم ...الانم که بعد از 4 سال می خوام کار خودم را تعطیل کنم بازم همه می گن نکن ... خب این تقصیر من نیست که حرف کسی را گوش نمی کنم ... داستان اونقدر ها سخت و پیچیده نیست ... امروز نشد، فردا ... الان این مسیر به دلیل شرایط مملکت اشتباهه و باید عوضش کنم
وقتی یک کار نتیجه ای را می خواهی نمیده باید تغییرش بدی
وقتی یک رابطه ای کار نمی کنه باید تمومش کنی
وقتی مسیر اشتباهه هرچی بیشتر توش بمونی نقطه پایان و در نتیجه شروع بعدی را دور کردی، البته فقط وقتی که مطمئنی که اشتباهه، در اون صورت فقط هم خودت را خسته تر می کنی هم زمان را از دست میدی...
پایان اصلا تلخ نیست ... فقط یک شروعه
و این دو نقطه اصلا مهم نیستند مهم اینه که اونقدر به اون مسیری که میری مطمئن باشی که دست اندازاش خستت نکنن

شکوه روشنایی

افق تاریک،
دنیا تنگ،
نومیدی توان فرساست.
می دانم.
ولیکن،
ره سپردن در سیاهی،
رو به سوی روشنی زیباست؛
می دانی؟
به شوق نور، در ظلمت قدم بردار.
به این غم های جان آزار، دل مسپار!
که مرغان گلستان زاد،
-که سرشارند از آواز آزادی...
نمی دانند هرگز، لذت و ذوق رهایی را.
و رعنایان تن در نور پرورده،
نمی دانند در پایان تاریکی، شکوه روشنایی را!

فریدون مشیری

پست جدید

اومدم یه پست بذارم بعد از مدتها ولی دیدم بلاگر یک سری تمپلیت جدید گذاشته که یکیشم بارونیه مشغول اون شدم یادم رفت چی می خواستم بنویسم...