یارو زنگ در را میزنه میگه برای ساعت 4 ایشالله برق ها برای 2 ساعت قطع میشه!
از اداره برق اومدن ... این وسط ربطش به خدا و ایشالله گفتن را واقعا نمی فهمم!
شاید خدا هم به خاطر بازار کار و همان داستان کار مضاعف و همت مضاعف، نیمه وقت رفته توی اداره برق کار کنه!
افتادن یک سری کلمات مثل ایشالله، حاج آقا، حاج خانم،... از دهن یک سری از مردم رویایی بیش نیست!
۳ نظر:
آی که من بدم میاد از این عادت شدن کلمات اینجوری واین مدلی....
ولی بعضی وقتا مث الان استعمالشون! با مزه هس....
من که این روزا خوشحالم!!!
آخ من بدم از هیچی به اندازه ی آبجی و خواهرگفتنشون نمیاد !
چند روز پیش یکیشون تو فرودگاه بهم گفت حاج خانوم !
برگشتم بهش گفتم من سر و تیپم شبیه حاج خانوماست ؟! بیچاره افتاده بود به من و من !
ارسال یک نظر